هفت خان رستم
با سلام خدمت دانش آموزان و همکاران محترم؛ با درس پنجم فارسی ششم هفت خان رستم در خدمت شما عزیزان هستم؛ لطفا ابتدا فیلم آموزشی را ببینید و سپس به معنی دقیق بیتها دقت کنید.
روخوانی متن درس و کلمات جدید درس:
معنی روان بیتهای موجود در متن«هفت خان رستم»:
- خروشید و جوشید و برکند خاک *** ز سمش زمین شد همه چاک چاک
معنی: با خشم به زمین ضربه زد و از شدت ضربه زمین پاره پاره شد.
۲. بزد تیغ و بنداخت از بر سرش *** فرو ریخت چون رود خون از برش
معنی: با شمشیر زد و سرش را از تن جدا کرد و خون مانند رود از پیکرش جاری شد.
۳. بیانداخت چون باد خم کمند *** سر جادو آورد ناگه به چنگ
معنی: طناب را با سرعت زیاد انداخت و فورا سر جادوگر را گرفت.
۴. میانش به خنجر به دو نیم کرد *** دل جادوان زو پر از بیم کرد
معنی: با خنجر او را دو نیم کرد و با این کار دیگر جادوگران هم ترسیدند.
۵. چو رستم بدیدش برانگیخت اسب *** بدو تاخت مانند آذرگشسب
معنی وقتی رستم او را دید اسبش را با سرعت راند و مانند آتش تند و تیز به او حمله کرد
۶. سر و گوش بگرفت و یالش دلیر *** سر از تن بکندش به کردار شیر
معنی: رستم سر گوش و گردن او را گرفت و مانند شیر سرش را از تنش جدا کرد.
۷. ز بهر نیایش سر و تن بشست *** یکی پاک جای پرستش بجست
معنی: سر و تنش را برای عبادت کردن شست و جای پاکیزه ای برای عبادت گشت.
۸. از آن پس نهاد از بر خاک سر *** چنین گفت کای داور دادگر
معنی: سرش را روی زمین گذاشت و گفت ای خداوند عادل
۹. ز هر بد تویی بندگان را پناه *** تو دادی مرا گردی و دستگاه
معنی: تو بندگانت را از هر بدی در امان نگه می داری و تو به من پهلوانی و بزرگی داده ای.
درک مطلب«هفت خان رستم»:
- یعنی انجام دادن کاری بسیار سخت و دشوار
- شیر، بیابان، اژدها، جادوگر، اولاد، ارژنگ، دیو سپید
- با پاکی و اعتماد و کمک گرفتن از یزدان
بخوان و بیندیش
دوستان همدل:
با فایل ویدئویی زیر بهتر و صحیح تر روخوانی کنید
درک و دریافت:
- شباهت ها: همکلاسی بودند، هر دو اهل شیراز بودند، هر دو به تبریز آمده بودند. /تفاروتها: یونس درسش خوب بود اما مهدی نه، یونس ترکی بلد نبود اما مهدی بلد بود
- اختیاری
- به خاطر اصرار دوستانش به مدرسه رفت و رفتار مناسب معلم او باعث پشیمانی و ماندگاری او در مدرسه شد.
- ۱.یونس تاز از شیراز به تبریز آمده بود / ۲.زبان آنها را نمی دانست / ۳.مهدی علاقه زیادی به درس خواندن نداشت / ۴.معلم از او خواست تا به مهدی کمک کند تا در درس هایش پیشرفت کند / ۵.آنها چند روزی به مدرسه نرفتند / ۶.تا اینکه یک روز همکلاسی ها یونس را به مدرسه برگرداندند / ۷.معلم گفت نتیجه به مدرسه نیامدن عقب ماندن از همکلاسی هاست / ۸.یونس تصمیم گرفت تا مهدی را نیز به مدرسه برگرداند.
ممنون ازشما دبیر گرانقدر🎉🎉
سلامت باشی گل پسر
خیلی ممنون عالی تدریس میکنید خسته نباشید🌹🌹🌹
سلامت باشید ممنون از شما
ممنون خیلی خوب بود
خواهش میکنم